کاکتوس و من

او با دوچرخه آمد

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۵۲ ق.ظ



خیال می‌کردم رفته‌ایی. یعنی همان روزی که گوشی تلفن را برداشتم و هر چه بد و بی‌راه داشتم توی گوش‌ات فریاد زدم گمان کردم مرا به فراموشی سپرده‌ایی. مرا در لا‌به‌لای گذشته‌ات پنهان کرده‌ایی. اما اشتباه می‌کردم. مثل همیشه این تو بودی که شرط بر سر عاقبت داستان را بدون تلاش برده بودی. خب شاید حق‌ات بود چون شبیه هیچ‌کس نیستی. تو، پاییز نمی‌روی. رفته‌هایت را برای پاییز نمی‌گذاری. بهار می‌روی، تابستان می‌روی، زمستان می‌روی! همه وقت می‌روی جز پاییز. چون تو شبیه هیچ‌کس نیستی.


عکس از هاجر رمضانی

  • هلیا استاد

عکس نوشت

هاجر رمضانی

نظرات (۱)

  • ساجده رستمی
  • ای جان
    زیبا بود جانا
    پاسخ:
    ممنونم دوست خوب :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی