کاکتوس و من

دو خط نوشته مانده در قلب

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۱ ب.ظ


بنظرم این بازی وبلاگی یکی از جذابترین و خواستنی ترین بازی های دنیا بود. صفحه اول یا صفحات اول که کسی برای آدم دو خط رو مینویسه انگاری حک میکنه روی قلبت. همین اول برای باعث و بانیش دعای خیر میکنم. خب باید بگم نشستن جلوی قفسه کتاب هام، روی زمین و نگاه کردن به کتاب هام و ورق زدنشون جزو آرامبخش ترین کارای معمولم هست. شاید تعدادشون خیلی نباشه کتابام و فقط در حد یه قفسه ٢.٥*٢ متری باشه ولی برای من یک دنیا به حساب میاد.

امضای روزبه بمانی، ترانه سرا مورد علاقه مجید. بهتره بگم معشوق مجید. خلاصه که درسته اون روز مجید تو جمعیت بلند گفت دوست دارم آقای بمانی و منم حسودیم شد ولی خب جزو اولین نفراتی بود که ما رو یه ما دونست و برامون نوشت "اینجا چراغی روشنه"... خلاصه ک چسبید

نوشته مهدیس، یکی از بهترین رفیقای زندگیم که شاید الان فاصله جغرافیایی داشته باشیم ولی به معنای واقعی دوسش دارم. به حدی خودش و خونواده ش برای من خوب بودن که دلم میخواد بتونم یه روزی جبران کنم.

نوشته متانت، یه الگو زن هست برام از بین تمام زنایی که میشناسم شاید بشه گفت که ابرقهرمان من به حساب میاد. خیلی بیشتر از حدی که خودش بدونه میخونمش و ذره ذره کلماتش برام ارزشمند هست. این کتاب عکاسی و شعر رو هم برام فرستاده بود چون یه کار خیلی کم ارزش براش انجام دادم. اینجور آدمای بزرگ خیلی کم پیدا میشه.

آخری هم که خب کیاناس. صمیمی ترین و دلسوزترین برای من که تو دانشگاه باهاش آشنا شدم و قطعا دوستیمون به همین ٤سال ختم نمیشه. خب تازه پیداش کردم نمیتونم نعمت دوستیش رو از خودم دریغ کنم، شاید خودخواهانه باشه ولی من دو دستی میچسبم بش.

بازم میگم خدا خیر باعث و بانی این حرکت را بدهد، جایش در بهشت الهی :)

من مهدیس رو دعوت میکنم به این بازی وبلاگی. البته با مهدیس ذکر شده در متن متفاوت هست :)) ولی یه دوست خوب وبلاگی عه و عزیز. 


و در آخر هم ممنون از دکتر میم که من رو دعوت کرد. دکتر میمی که از ته دل آرزو میکنم کاش برادرم بود. اگر انتهای فامیلیشون هاشمی نداشت میتونستم امید داشته باشم. مهم بخش اولش که یکی هست.

  • هلیا استاد

نظرات (۶)

عزیزجانم:))
مرسی از دعوتت شرکت میکنم ولی معمولا کتاب کادو نگرفتم یا کسی چیزی توش ننوشته جز آقای علیخانی که تو کتابای آموت برام نوشتن:)))
پاسخ:
اره اره یادمه نوشتی درباره ش.
یه سر به قفسه ت بزن حالا. یه چیزی پیدا میشه توش
  • سام نجفی نیا
  • من کتاب زیاد مطالعه کردم خیلی 
    ولی راستش کتابی کادو نگرفتم 
    پاسخ:
    چه عجیب، امیدوارم که به زودی این اتفاق بیفته و لذتش رو بچشین
    ⁦:-)⁩)
    آره مهم بخش اولشه. 
    ایشالا خوش باشی ⁦;-)⁩
    پاسخ:
    ^_^
  • هولدن کالفیلد
  • من پیش از این هم گفته بودم، این بازی من رو نهایتا جزو اهالی بهشت قرار خواهد داد :دی
    پاسخ:
    آمیییین ^_^
    اینقد دعا کردم حداقل ٢طبقه هم جابجا شدین
    کم پیدا شدن؟! آخر چرا؟!
    پاسخ:
    پایان نامه :( صب تا عصر سرکار بعدشم نصف جون مونده م میره سراغ ته مانده لیسانس گرفتن، مغزم یارای نوشتن نمیکنه :((
    سلام. از آخرین پستتون 3 ماه میگذره و من تازه پیداتون کردم، تازه دارم میشناسمتون و دوست دارم تمامی پستاتونو بخونم صرفا واسه شناخت بیشتر شما... چنتاییشو خوندم و تا الان احساس میکنم از اون چیزی که در ظاهر بهتون میخوره، خانوم پُر تری هستید از اونایی که میشه باهاتون حرف زد. هرچند اینا رو طی جلسات مختلف کلاس داشتم میفهمیدم :-) 

    پاسخ:
    نظر لطف شماست. زیاد مینویسم، وبلاگ و قبلترها برای روزنامه دانشگاه و الان هم اندک. اینکه برای شما جذاب بوده باعث خوشحالی هست.
    چه جالب پس همکلاسی هستید، و احتمالا از همکلاسی های جدید.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی