کاکتوس و من

اکسیدان با طعم روغن موتور

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۵۰ ب.ظ

توی اتاق مربوط به مشتریان منتظر نشسته ام. منتظرم تا ماشینم را سرویس کنند، روغنش را عوض کنند و خلاصه یک کارهای جذابی روی آن انجام دهند تا حالش تر و تازه شود. چیز عجیبی اینجا به چشم نمیخورد. مانند قشر تحصیل کرده و روشنفکر، یک کتاب هم همراهم آورده ام و در دنیای "هکلبری فین" غوطه ور شده ام. اینجا همه چیز، نمایی از یک زندگی معمولی و کسل کننده دارد. کارهای کاملا روتین و سر کله زدن با ارباب رجوع بی اعصاب. راستش دلم نمیخواهد جای هیچکدام از کارکنان این بخش باشم. البته از جایی که من نشسته ام نمیتوان بخش تعمیرگاه را دید. اما بابد جذاب ترین بخش این جا باشد. 

از همه ی این ها که بگذریم، یکی از کارکنان بخش سرویس و تعمیر، مردی میان سال، شاید حدود ٤٠سال داشته باشد. از ظاهرش هم میتوان چیزهای جالبی را دریافت. چون بسیار مرتب و آراسته است. بیش از اندازه هم آراسته است. اما من نگاهش نکردم چون حرف هایش با کارمند خانمی که مخاطبش بود از همه ی این ها هم دلنشین تر بود. داشت درباره ی رویایش که آرایشگری خانم هاست حرف میزد. توصیه های فوق العاده جالبی هم میکرد که رنگ و بویی از علاقه اش به این قبیل کارهای هنری را میداد. مثلا میگفت: "موهای خانم هاتون رو خودتون رنگ کنین. هم خرجش کمتره، هم مهرش بیشتره." حتی چیزهای جالبی هم درباره ی نوع رنگ موی متناسب با رنگ پوست هم میگفت.

غیر از این آقا، همه چیز این جا معمولی ست. همه چیز مرده است.

  • هلیا استاد

نظرات (۱)

من که لاک رو همیشه خودم میزنم،، مو هم یه بار براش رنگ کردم ⁦:-)⁩
بد نشد ⁦:-)⁩⁦
پاسخ:
این یعنی مردانگی ^_^ 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی