کاکتوس و من

میم ره دال نون

چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۵ ب.ظ

از یک جایی به بعد در زندگی، ادم‌ها چاره‌یی جز بزرگ شدن ندارند. ناخواسته بودن این داستان هم می‌تواند خوب باشد و هم بد. زیرا معمولا در شرایطی این بزرگ شدنِ ناخواسته اتفاق می‌افتد که کسی دور و برمان نیست تا زیر شانه‌هایمان را بگیرد و به قولی نی نی به لالایمان بگذارد. اکثرا هم در واقعه‌ی از دست دادن، این روند شکل می‌گیرد. از از دست دادن آدم‌ها بگیرید تا مادیات. مثلا مبلغ زیادی پول حتی. آن‌جاست که مجبور می‌شویم جای هر کاری بزرگ شویم، رشد کنیم و مثل یک آدم بزرگ رفتار کنیم. گاهی هم آن‌قدر بزرگ شدن سریع و بدون توقف اتفاق می‌افتد که مردن شکل میگیرد. مردن در اوج جوانی. دقیقا نقطه‌ایی که هیچ چیز، ارزشی که باید را ندارد. دقیقا همان لحظه است که آدم‌ها هم ترسناک می‌شوند.

  • هلیا استاد

نظرات (۱)

 
Zudtr az donya bozorg shim zudtar mimirim
Dir tar az donya bozorg shim lehemun mikone ta bmirim
😐😐😐
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی