کاکتوس و من

بازگشت من به خودم

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۵۹ ب.ظ

حدود ٧ سال پیش بود. تازگی ها وبلاگ نویسی شده بود مد روز و هرکسی حداقل روزی چند ساعت به صفحه نوشته ها خیره می شد و به شیوه خیلی نوین سطح علمی اش را بالا می برد! یادش بخیر بلاگفا برو و بیایی داشت! 

راستش آن روزها نوشتن ابهت خاصی داشت. هر واژه ایی که می نوشتی شبیه پری قدیسه داستان ها جلوه می کرد. اسم وبلاگم سیب بود! احتمالا آن روزها سیب هم کلی اسم جدید و تو دل برو ایی محسوب می شده که انتخاب کرده بودم. البته دیگر سیب آن سیب قدیم نیست، به کودک دو ساله هم بگویی سیب عوض میوه بهشتی، استیو جابز را سریع تر بیاد می آورد. 

آن زمان را خوب یادم می آید. البته بهتر است بگویم لمس می کنم. چند روز پیش دلم خواست باز مثل گذشته، گوشه اتاقم بنشینم و کلمه هایی که از مغزم می گذرد را پشت سر هم بچینم و بنویسم. اسمشان را بگذارم نوشته! شعر! خاطره! داستان زندگی واقعی و خیالی! بعد بگذارمشان یک جایی بین همان صفحات قدیمی تا یک نفری پیدایشان کند و بخواندشان.

شروع کرده ام شبیه قدیم شدنم، به قول یک دوست تو آخر آخرش هم عاشق ثبات هستی و برمیگردی سر همان پایبندی هایت.

فقط خواستم بگویم از این که منِ من دارد سر و کله اش در من پیدا می شود بسی شادمانم..

  • هلیا استاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی