سیاست یا زنی در آستانه 30 سالگی
کمی با خودم بالا و پایین کردم. یعنی گفتم مگر میشود؟ شاید داری اغراق میکنی دختر! اما با احتمال غریب به یقین، دلیلش را ترس دانستم. یعنی ترس از آینده، عدم توانایی برای برنامهریزی صحیح آینده شخصی و بسیار مسائلی از این قبیل باعث شده است حتی بدنم این چنین واکنش نشان دهد. که این ضعف فیزیکی نشان از ظرفیت کم روحی و فشار روحی ست.
اوضاع به قدری برایم فشار دارد که حتی دیشب خواب روحانی را دیدم. شب بود. آمده بود برای سخنرانی، دیگر استادیوم نبود. شبیه محوطه فوتبال چمن پارک محلهمان بود که دور تا دورش حصار سفیدرنگ 3 متری کشیدهاند. مردم رمق نداشتند. هیچکس نظر نمیداد. همه آرام و در سکوت متفکر به جایی خیره شده بودند. نزدیکش رفتم و کمی بلندتر از حالت معمولی گفتم "اصلا خوب نیست. اصلا خوب نیست و من توان درست کردنش را ندارم".
شاید منِ مردمِ عام، فقط گران شدن دلار را از این اوضاع سیاسی لمس کنم. اما مغزم جایی نگران 30 سالگی صاحبش است.
- ۱ نظر
- ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۱۵