مرا با مهمانی رفتن بکش!
مدتی است شروع کردهام به دفاع از حق خودم. یعنی توی خانه، دانشگاه، کار، جامعه هر جایی که احساس میکنم ظلمی در حقم اتفاق میافتد سریعا تلاشم را برای جلوگیری از آن میکنم. همیشه این ظلم به آن شیوه کلیشه که در ذهن همهمان نقش میبندد نیست. مثلا حتی اگر دلم نخواهد در یک مهمانی شرکت کنم و احساس کنم رفتن به آنجا باعث اذیت شدن و سر رفتن حوصلهم میشود سریعا بدون هیچ خجالتی و تعارفی میگویم من حوصله در جمع بودن را ندارم. البته شخصیتم به گونهای است که مخاطبم را هم ناراحت نمیکنم.
از نظر من ظلم به هر شکلی میتواند اتفاق بیافتد و لزوما "تبعیض جنسیتی"، "آزار جنسی"، "خوردن حق دیگری" و غیره غیره به تنهایی ظلم محسوب نمیشود. گاهی حتی ابراز احساسات به گونهای که دلت میخواهد و دیگری باعث فرو خوردن آن شود هم به نوعی ظلم است. امیدوارم هیچگاه ظلمی در حق کسی نباشد. اما اگر فکر میکنید ظلمی درحقتان اتفاق میافتد، نفس تازه کنید و بجنگید.