معرفتم کیلویی چند؟
يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۸ ب.ظ
امروز خودم را مجاب کردم از معرفت بنویسم. اول آنکه این واژه گسترده را در وجود خودم بررسی کنم. و در انتها به خودم امتیاز دهم، البته که هنوز به امتیاز دهی نرسیده ام و وسط تحقیق و بررسیم هستم. همیشه از نظر خودم موجود با معرفی به حساب می آمدم، چون بدی های آدم ها را اگر از حد خارج نشود فراموش میکنم. منظورم این است حتی اگر با کسی ذره ایی اصطکاک (!) داشته باشم هم شامل کسانی خواهد بود که اگر بیادش بیفتم با حداقل کاری که از دستم بر می آید معرفتم، دلتنگی ام، سپاس گزاری ام از روزهای خوب دوستی مان و غیره را نمود می دهم. مسج دادن و احوال پرسی همان کمترین کار است. همان حرکت دلنشینی که بارها از دوستان نزدیک و حتی دور (از نظر جفرافیایی) ام دیده ام. از همان مدل حرکت هایی که هیچوقت فراموش نمیکنم.
به عبارتی تمام تلاشم را انجام داده ام که اگر کسی اسمم را شنید، ذهنیتش همان دختری باشد که با هیجان و آرامش درونی اش، آدم ها و خوبی هایشان را فراموش نمی کند. شاید اینطور بنظر برسد که طرز تفکر دیگران خیلی برایم اهمیت دارد و برای دیگران زندگی میکنم. اما بیشتر از آنکه دیگران خشنودی شان مهم باشد این رضایت درونی خودم از اینگونه رفتار کردنم است که مرا به این سمت کشانده و امروز معرفتم را امتیاز دهی میکنم.
- ۹۵/۰۳/۱۶