عدم کنترل بر روی نقها (!)
سه شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۳۴ ق.ظ
من نق نمیزنم از نبودنم! من نق نمیزنم توجیه نمیارم از ننوشتنم! من اصلا این کار رو انجام نمیدم!
ولی واقعا درگیر بودم. فرصت نفس کشیدنم بعضی روزا ندارم! کار کردن و همزمان درس خوندن. به فکر کارهای بیشتر بودن و توسعه دادن کسب و کارهای شخصی که بعدا بتونی مستقل باشی واقعا آدم رو از پا درمیاره. اره دلم میخواد درس بخونم، حریصانه دلم میخواد درس بخونم و از وقت های خالیم استفاده کنم. خوندم. خیلی درس خوندم، نسبت به من درس نخون اره خیلی خوندم.
دروغ گفتم. فقط دارم خودم رو توجیه میکنم. من وقت داشتم. بین کار، تایم ناهار. حتی بین استراحت درس خوندنام. جمعه های بی حس و حالی که بدون درس خوندن و کتاب خوندن و بدون هیچ کار مفیدی گذشت. من همه این مواقع میتونستم بنویسم که ننوشتم. که همین باعث شد از خودم دلخور باشم.
ولی واقعا درگیر بودم. فرصت نفس کشیدنم بعضی روزا ندارم! کار کردن و همزمان درس خوندن. به فکر کارهای بیشتر بودن و توسعه دادن کسب و کارهای شخصی که بعدا بتونی مستقل باشی واقعا آدم رو از پا درمیاره. اره دلم میخواد درس بخونم، حریصانه دلم میخواد درس بخونم و از وقت های خالیم استفاده کنم. خوندم. خیلی درس خوندم، نسبت به من درس نخون اره خیلی خوندم.
دروغ گفتم. فقط دارم خودم رو توجیه میکنم. من وقت داشتم. بین کار، تایم ناهار. حتی بین استراحت درس خوندنام. جمعه های بی حس و حالی که بدون درس خوندن و کتاب خوندن و بدون هیچ کار مفیدی گذشت. من همه این مواقع میتونستم بنویسم که ننوشتم. که همین باعث شد از خودم دلخور باشم.
قرار بود نق نزدم که زدم. اره ما کارایی که دلمون نمیخواد رو خیلی وقتا انجام میدیم. میدونیم که نباید انجام بدیم. بعدش هم پشیمون میشیم. منم یکی ازون نفراتم. بسیار هم غصه غصه میخورم. (اونقدر زیاد که الان دوبار تو یک جمله نوشتم و اصلا حواسم نبود)
مثلا همین دیشب، میدونستم دارم کار اشتباهی رو انجام میدم، میدونستم دارم قضاوت نا به جایی رو میکنم. میدونستم ولی ادامه دادم. هیچ کنترلی هم روی واکنشهام نداشتم.
فکر کنم جمع بندی خاصی برای این متن نباشه، چون افکار این روزام هیشکدوم به جمع بندی خاصی نمیرسه.