کاکتوس و من

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار» ثبت شده است

مرثیه خوانی بروسان

يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ب.ظ

بگو چه کار کنم؟

با فلفلی که طعم فراق می‌دهد

با دردی که فصل نمی‌شناسد

با خونی که بند نمی‌آید

بگو چکار کنم؟

وقتی شادی به دم بادبادکی بند است

و غم چون سنگی

مرا در سراشیب یک دره دنبال می‌کند


دلم شاخه توتی

که باد

خونش را به در و دیوار پاشیده است.



شعر شماره 5

از کتاب "مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است"

غلامرضا بروسان

  • هلیا استاد

شعرهای شبانه

پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۴۲ ب.ظ

به سر افکنده مرا سایه یی از تنهایی

چتر نیلوفر این باغچه بودایی

بین تنهایی و من راز بزرگیست، بزرگ

هم آن گونهدکه در بین تو و زیبایی

بارش از غیر و خودی هر چه سبک تر، خوش تر

تا به ساحل برسد رهسپر دریایی

آفتابا! تو و آن کهنه درنگت در روز

من شهابم، من و این شیوه شب پیمایی

بوسه یی دادی و تا بوسه دیگر مستم

کس شرابی نچشیده ست بدین گیرایی

تا تو برگردی و از نو غزلی بنویسم

می گذارم که قلم پر شود از شیدایی


غزل٤٧

از کتاب گزیده اشعار

حسین منزوی


  • هلیا استاد