سلبریتیهای کاغذی
تا مدتها پیش که تو دوران نوجوانی به سر میبردم فکر میکردم که فقط نوجوانها هستن که عشق به بازیگر و فوتبالیست و خواننده و فلان و بهمان رو تجربه میکنن. یعنی همهش فکر میکردم که من و شقایق نهایتا تا سوم دبیرستان عاشق فیلم کرهیی باشیم بعدش دیگه خوب میشیم! یعنی بزرگ میشیم.
آره اون موقعها گذشت و خیلی از اون علاقههای دبیرستانی و حتی دوران دانشجویی کارشناسیم رو از دست دادم اما به مرحله جدیدی از علایق وارد شدم. دقیقتر بخوام بگم و به صورت موضوعی، باید بگم من دارم علاقه و عشق به نویسندههایِ نادیدهیِ کتابهای مورد علاقهم رو تجربه میکنم. به این صورت که اینقدر شخصیت نویسنده برام از لابهلای جملات و داستان ساختگیش یا خط فکریش جذاب میشه که میرم سراغ کتابهای بیشتر ازش و سعی میکنم هر نوشتهیی داره رو بخونم. بعد اونقدر میشناسمش که دلم میخواد بتونم یه روزی کنارش بشینم و باهش هم صحبت بشم. البته اگر زنده باشه.
خوشحالم حداقل از اینکه پیشرفت بزرگی داشتم و این علاقه از خواننده محبوب تینیجری "حسین تهی" :))) به نوسیندههای بزرگی مثل "برشت" و "اشمیت" تغییر پیدا کرده اما میل عجیبی دارم که بدونم قراره تو آینده این عشق به آدمهای معروف رو تو چه زمینهیی تجربه کنم؟