کاکتوس و من

عادت ماهیانه، سالیانه

جمعه, ۴ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۱۳ ب.ظ

بعد از مدت‌ها تو خونه برای خودم تنها شدم. اینقدر که برای هر لحظه و هر ثانیه برنامه بیرون از خونه داشتم (دیدن دوستا، خونه مادربزرگ، خرید لباس برای برادر، محل کار، کلاس درس و ...) واقعا داشتم خفه میشدم. درسته که کارهایی که انجام میدادم باب میلم بوده اما واقعا و عجیبا (!) دلم میخواست میشد همونا رو تو خونه انجام میدادم.

فکر کنم هم خدا خواسته بهم حال بده و صدای بارون هم تنگ این تنهایی دلنشین که داره با خوندن آموزش متلب میگذره، کرده.

دیروز یه دوست عزیزی بهم میگفت داری به خودت بی‌احترامی میکنی. به خودت و اولویت‌هات. یکم از اون لذتی که تو از خودگذشتگی کردن می‌بری کم کن. جای دیگه و به یه نحو دیگ ارضاش کن. همیشه فکر می‌کردم مهم لذت بردن است. اما حالا باید بسنجم که لذت بردنم از سر عادت نبوده باشه.

  • هلیا استاد

روز نوشت

روزنوشت

نظرات (۴)

  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • عه منم دارم متلب می خونم^_^
    پاسخ:
    چقدم که سخته برای من :(( کلا ۳ واحد برنامه نویسی خوندیم تو کارشناسی، کلی پروجه میدن بهمون :))
    shayad khyli b bahs rabti ndashte bashe
    vli shayad beshe az ye zavie e khassi b in jomle ngah kard
    tekrare ye seri chizae kochik mitune ye donyae bozorgi ro tahte tasir gharar bede
    پاسخ:
    مثل اثر پروانه‌ای :)) آره قطعا همچین چیزی وجود داره 
    اما خب نمیدونم
    واقعا نمیدونم چطور میشه یه دنیای بزرگ رو تحت تاثیر قرار داد.
    منم نمیدونم
    ولی چیزی ک میدونم اینه که فقط با فکر کردن چیزی عوض نمیشه 
    یه قدم باس برداشت تا چند تا گزینه بوجود بیاد 
    پاسخ:
    گام برداشتن مهم ترین اصل به نظرم تو پیشرفت. هیچوقت بدون شروع نمیشه جلو رفت
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • به ما میگن خودتون با زبون خوش برید یاد بگیرید:|

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی