خاطرات روزانه
يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۴۲ ب.ظ
یکی از آرامشهای این روزها که به تازگی یافتمش، امنیت کامل برای گفتن و حرف زدن از گذشتهام است. امروز، همین امروز من جرات کردم وقتی که گفت برای ناهار به فلان رستوران برویم، بگویم که آن جا خاطرات زیادی دارم. و لبخندی مملو از اطمینان تحویل گرفتم و سپس گفت: "باشد. میرویم هرجا که دلت بخواهد." دلم آرامش میخواست و احترام به گذشتهام. که هر دویش را با دستانی بینیاز تحویلم داد.
خواستم که جایی، برای کسی که شاید بدانم و ندانم کیست گفته باشمش.
خواستم که جایی، برای کسی که شاید بدانم و ندانم کیست گفته باشمش.