نارنجِ کیانی
رنگها برای من نقش بسیار پیچیده ایی دارند. ابراز احساسات همیشه برایم دشوار بوده، به همین دلیل از حس و حال رنگ ها استفاده میکنم تا منظورم را با کمترین تحریف به مخاطبم منتقل کنم. باور دارم که شاید واژه ها خطا کنند اما رنگ ها نه. آن ها همانطور که هستند، همانقدر عریان، به افکار دیگران میریزند و خب این طیف وسیع آن هاست که تکرار را هم کم میکنند و از روزمرگی ها دور.
آرزوهایم، حرف زدن رسمی و غیررسمی ام، نوشته هایم، همه و همه مملو از رنگ های متفاوت است. آدم ها هم رنگ های مختلفی دارند. یکی که ثابت است و بیانگر شخصیت کلی شان است و معمولا یک رنگ هم که بسته به حال و هوایشان تغییر میکند.
کیانا، صاحب این عکس از دوستان نارنجی ام است. یکبار او را از دور، و یکبار هم از نزدیک دیده امش اما انگار سال های سال است که میشناسمش. آنقدر مهربانی اش را میشود در طیف های مختلفی از رنگ نارنجی گستراند که تمامی ندارد. خنده هایش را یکبار بیشتر نشنیده ام اما آنها از نارنجی پرشور و هیجان تا ملیح و آرام به گوش مینشینند. بهرحال او یک نارنجی به تمام معناست. سرشار از قند و گلاب.
عکس از: آتی فنائی