آرامش تعریف دقیقی ندارد
سالها دلم آرامش میخواست. یعنی دلم میخواست جایی باشم که الان هستم.
اما خیلی طول کشید که به این حال رسیدم. شاید این حال اسمش آرامش نباشه، انگار اینقدر سختی کشیدم و فشار روحی تحمل کردم که این روزها برام به مثابه آرامشه. اما به هر حال دلم میخواد که همین حال بمونه. هر چند میدونم و از لحاظ فکری هم کاملا آمادهم که ممکن هست کلی سختی حتی بیشتر از قبل در پیش رو داشته باشم.
این متن توی پیش نویسهام بود. که در تاریخ 15 مرداد 97 نوشته بودم. بله همونطور که میدونید روند طبیعی بالا و پایینیهای زندگی رو از اون روز تا الان تجربه کردم. روزهای خوب و بد برام گذشته و باز من در همون حالت آرامش نسبی قرار دارم. و مطمئن هستم به درجهیی رسیدم که غم نمیتونه منو از پا در بیاره!
- ۲ نظر
- ۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۴۰