کاکتوس و من

تویی که همخونت مونث است

پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۴۱ ب.ظ

از من خواستی که درباره خواهر بنویسم. موجودی که همیشه و از کودکی در حسرتش بوده ام. من مزه خواهر داشتن را نمیدانم. مثل آن است که از کودکان یک بهزیستی بخواهی درباره لذت لمس گرمای دست مادر بنویسند. در حسرتش هستند اما به راستی هیچ گاه لذتش را نچشیده اند. اصلا شاید به همین دلیل است که دوست های عمیق و واقعی چندانی ندارم. زیرا که از از دوستی، تقاضای خواهری دارم. رابطه دوستی را به مهر خواهری بسته میدانم. و شکر، همان تعداد اندک اما برایم خواهرند. و من، عاجزانه میخواهم که قدر خواهر و یا خواهرانت را بدانی. و این واژه را در دهانت چندین بار تکرار کنی. 

خواهر... 

و شاید بتوان، صلح جهانی را، از دستان خواهری آموخت. 

  • هلیا استاد

نظرات (۲)

منم خواهر ندارم 
اتفاقا همین امروز غصه میخوردم ی همراه ندارم که هر وقت دوست داشتم باهاش باشم 
این روزا خیلی تنهام حتی تعداد دوستام هم خیلی کم 

پاسخ:
اره میدونی همه جا تعداد دوستی های عمیق کم شده
همه به دور بودن عادت دارن میکنن.
و قسم به همین تعداد اندک :)
پاسخ:
کمیت مهم نیست کیفیت مهمه :) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی