کاکتوس و من

آرامش جاری در رگ ها

جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۰۹ ب.ظ

میان لحظات خلسه واری که خودت را غرق بوییدن نم تازه ی باران کرده ایی، همان لحظه که از پنجره باز اتاقت فاصله میگیری تا که مبادا دانه ایی از خیسی هوا گونه ات را لمس کند،

آغوشت را برای هجوم خاطرات می گشایی. به تاریک و روشن شان، فرقی نمی کند، به همه شان لبخند میزنی. و میدانی که تو را خلق کرده اند برای دوست داشتن. برای بازگشت به شوق حسِ شادی دیگران. از پس همه تیرگی ها، باز این تو هستی که برمیگردی به ثبات. 

ثبات در گریختن از احساسات کودکانه ی پاک. گریختن به پهنای ماندگاری لحظه ها.

  • هلیا استاد

نظرات (۲)

چرا گریختن از احساسات کودکانه ی پاک ؟ 

از این احساسات بزرگانمون خسته نشدیم ؟
پاسخ:
گریختن به ماندگاری :) نه فرار کردن ازشون. قطعا باید یه جایی نگهشون داشت تا برای همیشه بمونن.
نیاز به نگه داشتن هم نیست .. کودکی ها و کودکانگی ها تا به ابد می مانند ..
پاسخ:
اما گاهی لابلای روزمرگی ها گم میشن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی