کاکتوس و من

وای به حال واژه ها

پنجشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۱۵ ب.ظ

نوشتن به معنای خاص نویسندگی که به همین راحتی نیست. نمیدانم چه تب واگیرداری است که میان ما جوان های رویا پرداز افتاده است. نفری یک قلم به دست گرفته اییم و جار و جنجال به راه انداخته اییم. حتی قلم هم برنداشته اییم، تنها صفحه گوشی یا کیبورد لپ تاپ هایمان را فشار می دهیم و یکی مان کانال راه اندازی میکند توی تلگرام، یکی مان (مثل منِ نابلد) صفحه ایی درست میکنیم و چند کلمه را سر هم میکنیم و اسمشان را می گذاریم جمله. جمله ها را با همان ترکیب ناقص و بدقواره کنار هم قرار می دهیم و لابد فکر میکنیم شده اییم داستان نویس، شاعر، نویسنده!

تا اینجای کار که روند همیشگی بوده و هر نویسنده بزرگی هم بالاخره از نقطه صفری شروع به کار کرده است. مشکل اساسی آن جاست که من و امثال من هنوز دل به کار نداده، شروع میکنند به نوشتن کتاب! کتاب هایی که ارزش ادبیات کهن فارسی را به خاک می اندازد. اصلا انگیزه چیست که آنطور خودمان را دست بالا هم میگیریم که انگار شاخ غول شکسته اییم.

ادبیات نوشتن، خود به تنهایی چنان ژرف و بی انتهاست که (منِ کوچک) نباید جرات آنکه اسم نویسنده روی خود بگذارم را حالا حالا ها داشته باشم.

بنویسید. باید آنقدر بنویسید تا واژه های مغزتان ته بکشد. هر آنچه گوشه کنار ذهنتان دارید را روی کاغذ بریزید. اما وقتی تمام شد خیال نکنید دیگر وقت آن رسیده که برخود ببالید. وقت آن است که تکانی به خود دهید و با آگاهی بیشتری، سراغ جان دادن به واژگان بروید. (نه تنها برای نوشتن که برای هر حرفه ایی صدق میکند) مطالعه کنید و لایه های درون علاقه مندی هایتان را بشکافید.

  • هلیا استاد

نظرات (۲)

البته که هر  نوشتنی نویسندگی نیست ولی مشق خوبی میتونه براتون باشه
خودتونو دست کم نگیرید و به خودتون روحیه بدید که نویسنده بزرگی هستید. یه مطلبی به زبان لاتین میخوندم و توصیش و تاکیدش برای نویسندگان جوان روی لغت "ascendancy" به معنای متعالی فکر کردن بود..
توصیه من ( البته با لحنی دوستانه ، نه از بالا ) به شما اینه که اول با نوشتن داستان های کوتاه شروع کنید و سعی  کنید یه جایی چاپش کنید (اینکار بهتون روحیه میده) بعد برید سراغ ترجمه ( اینکار بهتون ایده میده) و در نهایت برید سراغ کتاب و مجموعه های بلند..
از پرحرفی عذرخواهم.. :)
پاسخ:
نه اتفاقا باید بسیار سپاس گزار راهنمایی شما و لطف تون باشم. قطعا به مراتب وسیع تر فکر کردن بسیار کمک میکنه.
البته منظور من از این نوشته همراه با نوعی دید شخصی بود از اطرافیان و دوستانی که بدون اینکه حتی اهل خوندن کتاب و یا داستان باشن به چاپ کتاب مشغول شدن و بسیار ناشرهایی که با پول چاپ میکنن.

بازهم تشکر میکنم از راهنمایی و صحبتتون. اگر فرصتی بود منتظر نظرات بیشتر شما هستم:) 
سلام
موافقم
پاسخ:
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی